شقایق، حدود چهل و پنج سال سن دارد، معلم است و به تازگی به خانه بخت رفته است. او می گوید، دختر بزرگ خانواده بوده و دغدغه همیشگیش
برای زندگی درس خواندن بوده است. بعد از به اتمام رساندن دوره دکترا تصمیم برای تشکیل زندگی می گیرد و با توجه به اینکه دختران در فرهنگ ایرانی انتخاب می شوند، به قول خودش برای ازدواج دیر شده و تنها علت او برای ازدواج فرار از تنهایی عنوان می شود.